پیرخارکش ( آزادگی )
::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::
پیرخارکش ( آزادگی )
www.rozex.rozblog.com
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم

صفحه اصلیمطالب پیرخارکش ( آزادگی )

فعـــالیت کنید و مقام بگیرید

تعداد بازدید : 383
نویسنده پیام
admin-vahid آفلاین



ارسال‌ها : 5
عضويت : 3 /1 /1394
پیرخارکش ( آزادگی )

پیرخارکش ( آزادگی )
براساس داستانی از جامی
در کتاب فارسی هشتم (درس 7)
می دانیم که جامی هفت اثر و مثنوی معروف « هفت اورنگ » دارد که به تقلید از مثنوی های نظامی گنجوی است. به نام های: سلسلةالذهب، سلامان و ابسال، تحفة‌الاحرار، سبحة‌الابرار، یوسف و زلیخا، لیلی و مجنون، خردنامه اسکندری داستانی با عنوان « حکایت پیر خارکش » در مثنوی « سبحه الابرار » به نظم درآمده است که ما به بیان منثور آن می پردازیم: در زمان های قدیم ، پیری فرتوت و خمیده قامت زندگی می کرد. این پیر زحمت کش ، زندگی خویش را از راه خارکشی در می آورد. کاری به غایت سخت و توان فرسا. خداوند به پیر فقیر و زحمت کش ما همت و قناعتی عطا کرده بود که با این دو نعمت الهی زندگی خویش را به خوبی سپری می کرد: خارکش پیری با دلق درشت پشته‌ای خار همی برد به پشت لنگ‌لنگان قدمی برمی‌داشت هر قدم دانهٔ شکری می‌کاشت از خداوندش راضی و شکرگزار بود که به او توانی داده که در پیری بتواند روزی خود را به دست آورد. فقط به خدا وابسته بود و همیشه شکر گزار: کای فرازندهٔ این چرخ بلند! وی نوازندهٔ دل‌های نژند!کنم از جیب نظر تا دامن چه عزیزی که نکردی با مندر دولت به رخم بگشادی تاج عزت به سرم بنهادیحد من نیست ثنایت گفتن گوهر شکر عطایت سفتن روزی از روزها، وقتی پیرمرد قصه ما با بار خار بر پشت، داشت از دشت بر می گشت و طبق معمول، هر قدم دانه شکری می کاشت، جوانی او را دید و به تماشایش ایستاد و شنید که پیرمرد می گوید:«خدایا شکرت که این همه نعمت به من عطا کردی، این همه ثروت و عزّت به من بخشیدی، خدایا...»جوان که حرف های او را شنید و قد خمیده و لباس های زنده او را دید. به حیرت افتاد و در دل با خود گفت: «عجب پیرمرد بیچاره و احمقی! بیچارگی و نکبت و بدبختی از سر تا پایش می بارد. آن وقت شکر خدا را به جای می آورد و به خاطر ثروت و عزّت و دولتی که خداوند بدو بخشیده است شکر می گوید ولی کدام قدرت؟ کدام شوکت؟ کدام ثروت و عزت؟» جوان جلوتر رفت و رو به روی پیرمرد ایستاد. می خواست سر از کارهای او در آورد و علت شکر گفتن های او را بفهمد. او در برابر پیرمرد ایستاد و چشم در چشم او، به او گفت:«خار بر پشت زنی زین سان گام دولتت چیست؟ عزیزیت کدام؟عمر در خارکشی ساخته ای عزّت از خواری نشناخته ای!» پیرمرد لبخند معنی داری زد و سراپای جوان مغرور را برانداز کرد و آنگاه با لحنی کنایه آمیز گفت: «چه عزّتی و چه دولتی بالاتر از اینکه محتاج جوانی همچون تو نیستم. خودم کار می کنم و خرج زندگی ام را در می آورم. محتاج این نیستم که به در خانه مردم بروم و تکه نانی از این و جام آبی از آن بخواهم و یا به این و آن بگویم: کای فلان، چاشت بده یا شامم نان و آبی که خورم، آشاممشکر گویم که مرا خوار نساخت به خسی چون تو گرفتار نساخت»جوان از شنیدن حرف های پیرمرد، شرمنده شد و سرش را به زیر انداخت. پیرمرد ادامه داد: «آری ای جوان، من خداوند بخشنده و مهربان را شکر می گویم که مرا...به ره حرص شتابنده نکرد بر در شاه و گدا بنده نکردداد با این همه افتادگی ام عزّ آزادی و آزادگی ام!» خارکش پیری با دَلق دُرُشت پشته‌ای خار همی برد به پشت خار: تیغ دَلق: پوستین، جامه‌درویشی، دُرُشت: زبر، زمخت، خشن، ضخیم ضدنرم همی برد: می برد ( کاربرد قدیم ماضی استمراری) \" پشته و پشت \": آرایه ی \"جناس\" دارند. معنی بیت: خارکش پیری با لباس زبرِ فرسوده، پشته­ی خاری را بر پشت خود گذاشته و حمل می کرد. لنگ‌لنگان قدمی برمی‌داشت هر قدم دانه ی شکری می‌کاشت لنگ‌لنگان: شَلان شَلان، در حال لنگیدن دانه ی شکر: شکرگزاری را به کاشتن دانه تشبیه کرده است. معنی بیت: در حالی که می­لنگید و راه می­رفت؛ با هر قدم خدا را سپاس می­گفت. کای فرازنده ی این چرخ بلند! وی نوازنده ی دل‌های نژند! فرازنده: افرازنده، بلند کننده، برپا کننده نوازنده: آنکه نوازش و مهربانی کند. لطف کننده، مرحمت کننده نژند: اندوهگین، پژمرده، غمناک، سرد و بی روح معنی بیت: ای خدايی كه اين روزگار و آسمانرابرافراشته ای و ای كسی كه آرامش دهنده ی دلهای غمگين هستی! کنم از جَیب نظر تا دامن چه عزیزی که نکردی با من جَیب: یخه‌ ی پیراهن، گریبان عزیزی: ارجمندی گرانمایگی احترام \"از جَیب تا دامن نظر کردن\" کنایه از: \"به احوالات خود نظر کردن\" معنی بیت: وقتی كه ازسرتا پای خودرا نگاه می كنم( به احوال و روزگار خود می نگرم ) می بينم كه همه نوع بزرگواری و ارجمندی را در حقّم كرده ای. در دولت به رخم بگشادی تاج عزّت به سرم بنهادی دولت: اقبال، نیکبختی، خوش بختی عزّت: ارجمندی، سرافرازی، عزیزی تاج عزّت: اضافه ی تشبیهی معنی بیت: درِ خوش بختی و سعادت را در مقابل چشمان من باز کردی و ارجمندی و بزرگی را مانند تاج بر سر من نهادی. حد من نیست ثنایت گفتن گوهر شکر عطایت سُفتن ثنا:تمجید، تعریف، تحسین، مدح، ستایش،شکر، سپاس جمع : ثنیه عطا: بخشش، انعام سُفتن: سوراخ‌ کردن، ساییدن، (درباره‌ ی مروارید) معنی بیت: من در حدّی نيستم كه بتوانم تو را ستایش کنم و از عهده ی شكرگزاری نعمت و بخشش های تو برآيم. نوجوانی به جوانی مغرور رخش پندار همی‌راند ز دور پندار: اندیشه، گمان، خیال، تصور،غرور، تکبّر معنی بیت: نوجوانی که مغرورِ جوانی خود بود، از دور در حالیکه اسب کبر و غرور را می راند به پیرمرد نزدیک شد. (پندار جوان مانند رخش، تند و سریع به حرکت درآمد.) آمد آن شکرگزاریش به گوش گفت کای پیر خِرِف گشته، خموش! خِرِف: مرد کم عقل و پیر معنی بیت: شکر گزاری پیرمرد به گوش جوان رسید و گفت: ای پیرمردِ کم عقل! ساکت باش! خار بر پشت، زنی زین سان گام دولتت چیست، عزیزیت‌ کدام؟ زین سان: مخفف از این سان، بدین نحو، اینگونه گام: قدم معنی بیت: خار بر پشت نهاده ای و اینگونه به سختی راه می روی! خوشبختی و بخت و اقبالت چیست وعزّتتكدام است؟ عزّت از خواری نشناخته‌ای عمر در خارکشی باخته‌ای خواری: پستی، زبونی، ذلّت \"عزّت و خواری\": آرایه ی \"تضاد\" یا \"طباق\" \"خوار و خار\": آرایه ی \"جناس\" معنی بیت: تو هنوز تفاوت سربلندی را از ذلّت و خواری درک نکرده ای و عمرت را درخاركشی از دست داده ای. پیر گفتا که: «چه عزّت زین به که نی‌ام بر در تو بالین نه بالین: آنچه بهنگام خواب زیر سر نهند. بالش، بالشت \"نی‌ام بر در تو بالین نه\": کنایه از \"محتاج نبودن\" معنی بیت: پیرمرد جواب داد که چه عزّتی بالاتر از این است که بر درِ خانه­ی تو بالش خوابم را نمی­گذارم.( محتاج به كسی چون تونيستم.) کای فلان! چاشت بده یا شامم نان و آبی که خورم و آشامم چاشت: غذا و طعامی که به هنگام صبح یا نزدیک ظهر می خورند. معنی بیت: كه ای فلانی! به من صبحانه يا شام بده و يا نانی که بخورم و آبی كهبنوشم. شکر گویم که مرا خوار نساخت به خَسی چون تو گرفتار نساخت خَسی: شخص پست و فرومایه، ناچیز معنی بیت: خدا را سپاس می­گویم که مرا ذلیل و خوار نساخت و به شخص پستی چونتو گرفتار و نیازمند نکرد. به ره حرص شتابنده نکرد بر در شاه و گدا بنده نکرد حرص: آز و طمع، ضد قناعت معنی بیت: خداوند بخشنده و مهربان را شکر می گویم که مرا به راه حرص و طمع نکشاند و بر در خانه ی ثروتمند و فقیر، نیازمند نکرد. داد با این همه افتادگی‌ام عزّ آزادی و آزادگی‌ام افتادگی: فروتنی تواضع، ناتوانی آزادی: رهایی، در بند نبودن (از نظرجسمانی) آزادگی: حریّت، جوانمردی، نجابت، اصالت \" آزادی و آزادگی\" آرایه ی جناس دارند. معنی بیت: با این همه ضعف و ناتوانی که دارم، به من عزّت آزادی و آزادگی را هدیه کرد. منبع : http://asadiojag.blogfa.com/post/159


جمعه 14 فروردین 1394 - 11:02
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
khanevadehh آفلاین


ارسال‌ها : 15
عضويت : 17 /9 /1395
پاسخ : 1 RE پیرخارکش ( آزادگی ) :

میشه یکم رنگارو تغییر بدید تو نوشته چشمو اذیت میکنه نمیشه خوند راستش ممنون


امضای کاربر : مشاوره خانواده روانشناس بیش فعالی افسردگی معلم خصوصی ریاضی عربی
پنجشنبه 07 بهمن 1395 - 13:03
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش

تمامي حقوق محفوظ است . طراح قالبــــ : روزیکســــ